تراوشات ذهنی من

دردودل عاشقانه شکایت بهانه تردید زندگی جوونی دانشگاه

تراوشات ذهنی من

دردودل عاشقانه شکایت بهانه تردید زندگی جوونی دانشگاه

فک کنم این روزا دیگه واقعا حالم گرفته.اخه تا حالا کی رو دیدی اینهمه بلا سرش بیاد ........... 

همه مث بچه ادم زندگیشونو میکنن ولی من حتی برا یه انتخاب واحد ساده ی کوفتی باید جون بکنم 

نمیدونم چرا دیگه این روزارو نمیخوام 

و حالا ازونم بدتر میترسم بعدها حسرت این روزارم بخورم 

یه اهنگ قشنگ دارم گوش میدم.......البته دکلمه هستش  

بخونین................... 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد